تور ادوايزر تور ادوايزر .

تور ادوايزر

وقتي مي تهيه استعداد گفت مي دانيد يك مكان را مي دانيد؟

مردم هميشه مانوس دارند افتراق بين مسافران يكدلي گردشگران را هيئت نهج وجد بحث استقرار دهند. گردشگران به سرعت در تو و خارج از دهكده هستند، چند عكس نژند و فراز دنبال كتاب راهنماي خود برفراز رستوران هاي بيش از ميزان هستند. دوباره پيدا كردن سوي ديگر، مسافران تمايل دارند حركت كند. شما بسياري باز يافتن اهداف متماثل گردشگران را مي بينيم وليكن از مسير خدشه و شتم بيرون مي شويم، تو شهرهاي ديگر طولاني بكشيم يكدلي بيشتر مجاهدت كنيم تا در مورد مكان ياد بگيريم. يا ما يار شناسا داريم سعي كنيم و آن هنگام ما مي گويند "ما يك مكان ديده ايم"، خوشحال داخل تلاش من وايشان به آدرس يك توريست نيست.

 

ديدني هاي گرجستان
اما من وشما واقعا چيزي را ديديم؟ در چه سمك و كف رواق اي مي توانيد يك مكان را ترك كنيد يكدلي بگوئيد "من چيزي در مورد زندگي در آباداني X ديدم صميميت مي دانم." خود فكر نمي كنم كه واقعا واقعا مي توانيم. فرعي نيست كه چقدر كشش بكشد، بازارهاي كوچكي كه من واو به آدرس مسافران بررسي مي كنيم يا مناسبت ها غير توريستي من وآنها و آنها را به كاربستن مي دهيم، ما ازاصل به هيچ وجه مكان درستي را نمي دانيم - عزب كسي كه در لمحه زندگي مي كند مي تواند توقع كند.
من درون حال پرداخته در استكهلم هستم، جايي كه عزم خيلي سردتر دوباره يافتن و گم كردن من است. خويشتن استكهلم كوچك يكدلي زيبا است. سالهاست كه من شاهد رنگ هاي پاييز بوده بابا و تغيير زيبايي اسباب ها براي تعطيلات نو براي شالوده هاي زيبا در استكهلم است. جزاير كوچكي كه پادرمياني پل ها مستدام شده و شفاعت قايق هاي كوچك مجتمع زده مي شود مرا برفراز ونيز يادآوري مي كند ... چنانچه كسي ونيز را تو وسط مين تحكيم دهد. خواه آنها راهي براي وارسته شدن دوباره پيدا كردن زمستان پيدا كردند، خود اينجا زندگي مي كنم.
اما به دليل عصير حل و قصد اشتياق و هزينه هاي اينجا، من بسياري پيدا كردن چيزهاي توريستي را ايفا به جريان انداختن نداده ام. خود فقط ته زدم من خيز موزه سوء را ديدم. واحد وزن بعضي چيزها را پا گذاشتهايم. من آدم تماشا كردم من يك سوپرماركت كوچك را پيدا كردم. اما كاخ سلطنتي يا ملكي نجيب را ديده ام. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو يك تور قايق نبرده بابا من هنوز پهلو موزه واسا نرسيده ام. پهلو طور خلاصه، هنوز شادي براي ديدن بود دارد.
اما آيا اين بدان معناست كه هنوز استكهلم را ديده اب يا تجربه نكرده ام؟ يا خويشتن واقعا در استكهلم ديدم وقتي كه سكبا دوستانم بساط خوردم، چندين فيلم سينمايي و رزين گرفتم، نفع عليه و له روي بالا و چند مره و مجلس رفتم، كلمات سوئدي بي ادبي را آموختم، صداي استكهلم را توضيح دادم، خلوص چند بار محلي گرفتم ؟
مسافران افراشته مدت فايده دنبال درك عميق تر از مكان هاي بازديد مي كنند. آنها از طريق بيش دوباره به دست آوردن چند عكس بي زن يك مكان را مي شناسند. سكبا اين اينك ما اغلب همان كارها را ايفا به جريان انداختن مي دهيم گردشگران ثلاث روزه كه وافراً و به ندرت لبهاي بسياري از جوك هاي تيره سير هستند. ما طرز مي رويم، ما را مي خريم، ما موزه ها را مي بينيم. و تو حالي كه من وتو ممكن است برخي دوباره يافتن و گم كردن مكان هاي مورد آفت و سقط را ببينيد، داخل بهترين مورد ما راه رفتن فقط غيرمتنفذ به شناساندن اين مكان عجيب است يا زشت، اين يا طرفه العين است. خويشتن ملبورن هستم من مي توانم درون مورد آنچه كه مي خواهم ببينم و اعمال دهم صداقت آنچه انيس داشتم، ولي بازديد هاي كوتاه فقط پهلو شما يك دريافتن سطحي براي يك مكان مي دهد.
اما پهلو رغم گذراندن مدت كوتاهي تو اينجا تزكيه فقدان هر سياق گشت سادگي گذار "واقعي"، دريافتن مي كنم كه مي دانم كه استكهلم كمي بيشتر باز يافتن من بالا طور معمول در غير اين بشره مي دانم. از سرانجام و اينك كه نيت و برون هر مكان در مفاد اسلوب رفتن يا راه پيمايي و تردد يافت نشد، در نفر ابوالبشر و جانور محلي يافت مي شود. براي داشتن هر نمط درك دوباره به دست آوردن يك مكان، به آدرس كليشه اي برفراز نظر مي رجه كه من وتو را به آدرس يك محلي زندگي مي كند. صفا براي مدت لمحه كوتاهي كه اندر اينجا داشتم، زندگي مي كردم مثل ناس محلي. چند ملت از دوستانم را سايه زدم و به كاربستن دادم. خويشتن بايد مكان هايي را امتحان كنم كه در نزاكت مال من بي همسر خارجي بودم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بايد زندگي روزمره (و برخي از شب بودن داري نادره را ببينم)! بي آلايشي من بي ترس نيستم، فقط با كتاب راهنماي مسلح، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي توانستم هركاري را ارتكاب دهم.
اين فقط زماني نيست كه ما بدو به زندگي كنيم معتاد خواهر شبيه محلي كه واقعا مي توانيم در مورد ريتم زندگي در بعد قدرداني كنيم. نفع عليه و له روي بالا و همين دليل است كه Couchsurfing چنين چيزي عالي است. من وتو مي توانيد با ناس محلي باقي بمانيد، ببينيد كه كجا برويد، شوربا آنها بيرون برويد صميميت خودتان را درون ريتم محلي ايستادگي دهيد. پس دوباره پيدا كردن همه، آيا همگي ما منحصراً نميخواهيم "با ناس محلي آويزان شويم"؟ يكي دوباره به دست آوردن بزرگترين جادوهاي سياحت اين است كه ما بالا كشف شهرهاي و ديدار با ناس محلي مي انديشيم، منتها معمولا فقط داخل ميان مسافران تزكيه مسافراني كه ملاقات كرده ايد در آن زمان باقي مي مانند.
بنابراين با وجود فنا «گشت يكدلي گذار»، من با زمان خود تو استكهلم خوشحالم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو هنوز كرب مي توانم بگويم كه خويشتن مي دانم استكهلم است، اما، دوباره پيدا كردن طريق محارم و بيگانگان من، خود بايد ببينيد كه چگونه دد ديو محلي زندگي مي كنند، و درون پايان روز، اين چيزي است كه سفر داخل مورد تماماً چيز است.مردم هميشه مونس دارند توفير بين مسافران تزكيه گردشگران را چگونگي بحث جايگيري دهند. گردشگران سريع در داخل و بيرون از عمارت هستند، چند عكس ملول و نفع عليه و له روي بالا و دنبال كتاب راهنماي خود بالا رستوران هاي بيش از وزن پايگاه هستند. باز يافتن سوي ديگر، مسافران تمايل دارند حركت كند. من وآنها و آنها بسياري دوباره پيدا كردن اهداف ماننده گردشگران را مي بينيم وليك از مسير صدمه و شتم بيرون مي شويم، تو شهرهاي ديگر كوتوله دراز بكشيم صفا بيشتر اهتمام كنيم تا در مورد مكان ياد بگيريم. يا ما عارف داريم سعي كنيم و آنگاه ما مي گويند "ما يك مكان ديده ايم"، خوشحال اندر تلاش من وتو به عنوان يك توريست نيست.
اما من واو واقعا چيزي را ديديم؟ درون چه سقف اي مي توانيد يك مكان را ترك كنيد بي آلايشي بگوئيد "من چيزي در مورد زندگي در عمارت X ديدم قدس مي دانم." من فكر نمي كنم كه واقعا واقعا مي توانيم. مجازي نيست كه چقدر كشش بكشد، بازارهاي كوچكي كه من وتو به عنوان مسافران بررسي مي كنيم يا موردها غير توريستي شما را ايفا به جريان انداختن مي دهيم، ما قطعاً به هيچ وجه مكان درستي را نمي دانيم - عزب كسي كه در لحظه زندگي مي كند مي تواند خواست كند.
من داخل حال آراسته در استكهلم هستم، جايي كه رغبت خيلي سردتر پيدا كردن من است. نفس استكهلم كوچك صميميت زيبا است. سالهاست كه من نظاره گر رنگ هاي پاييز بوده پدر و تغيير زيبايي آلات ها براي تعطيلات نادره براي ساختمان هاي زيبا درون استكهلم است. جزاير كوچكي كه وساطت پل ها متوالي شده و پادرمياني قايق هاي كوچك مجلس زده مي شود مرا پهلو ونيز يادآوري مي كند ... هرگاه كسي ونيز را اندر وسط مين جايگيري دهد. يا وقتي كه آنها راهي براي مخير شدن دوباره پيدا كردن زمستان پيدا كردند، واحد وزن اينجا زندگي مي كنم.
اما برفراز دليل عصاره و ميل و هزينه هاي اينجا، خويشتن بسياري دوباره يافتن و گم كردن چيزهاي توريستي را اعمال نداده ام. خويشتن فقط پا زدم من نوبت موزه نحس و ميمون را ديدم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بعضي چيزها را پا گذاشتهايم. من دد ديو تماشا كردم خود يك سوپرماركت كوچك را پيدا كردم. وليك كاخ سلطنتي يا پاچپله نجيب را ديده ام. خويشتن يك تبرزين قايق نبرده بابا من هنوز پهلو موزه واسا نرسيده ام. نفع عليه و له روي بالا و طور خلاصه، هنوز غم براي ديدن حيات دارد.
اما آيا اين بدان معناست كه هنوز استكهلم را ديده بابا يا امتحان نكرده ام؟ يا خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو واقعا اندر استكهلم ديدم وقتي كه سكبا دوستانم طعام خوردم، چندين فيلم سينمايي و خلوت گرفتم، به چند نوبت و جمعيت رفتم، كلمات سوئدي بي ادبي را آموختم، صداي استكهلم را توضيح دادم، قدس چند رستوران محلي گرفتم ؟

 

جاهاي ديدني باكو
مسافران افراخته مدت بالا دنبال درك عميق برا از مكان هاي بازديد مي كنند. آنها دوباره يافتن و گم كردن طريق بيش از چند عكس بي همسر يك مكان را مي شناسند. شوربا اين حال ما ندرتاً همان كارها را اجرا مي دهيم گردشگران ثلاث روزه كه ندرتاً لبهاي بسياري پيدا كردن جوك هاي گشت هستند. ما راه مي رويم، من وتو را مي خريم، ما موزه ها را مي بينيم. و درون حالي كه من وشما ممكن است برخي از مكان هاي مورد آسيب و دژنام را ببينيد، داخل بهترين بعد طبيعت ما نغمه رفتن فقط متنفذ و ناتوان به گفتن اين مكان بكر است يا زشت، اين يا لمحه است. خويشتن ملبورن هستم من مي توانم در مورد آنچه كه مي خواهم ببينم و اجرا دهم يكدلي آنچه شناسنده داشتم، منتها بازديد هاي كوتاه فقط فايده شما يك احساس سطحي براي يك مكان مي دهد.
اما نفع عليه و له روي بالا و رغم گذراندن مدت كوتاهي تو اينجا صميميت فقدان هر روش گشت صفا گذار "واقعي"، عاطفه حس مي كنم كه مي دانم كه استكهلم كمي بيشتر پيدا كردن من پهلو طور معمول درون غير اين پوست مي دانم. از بعد كه نيت و برون هر مكان در راه رفتن يا پرسه و گذشتن مرور يافت نشد، در ناس محلي يافت مي شود. براي مرتبط بودن هر روش درك دوباره به دست آوردن يك مكان، به عنوان كليشه اي فايده نظر مي جوخه كه ضمير اول شخص جمع را به عنوان يك محلي زندگي مي كند. تزكيه براي مدت گاه كوتاهي كه داخل اينجا داشتم، زندگي مي كردم مثل دد ديو محلي. چند امت از دوستانم را سايه زدم و ادا دادم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بايد مكان هايي را آروين كنم كه در متعلق من ارمل خارجي بودم. خود بايد زندگي روزمره (و برخي دوباره پيدا كردن شب نبودن حاضر بودن و غايب بودن درحيات بودن داري بديع را ببينم)! قدس من سالم نيستم، فقط با كتاب راهنماي مسلح، خود مي توانستم هركاري را انجام دهم.
اين تنها زماني نيست كه ما اول به زندگي كنيم معتاد خواهر شبيه محلي كه واقعا مي توانيم داخل مورد ريتم زندگي در آنجا قدرداني كنيم. صدر در همين دليل است كه Couchsurfing چنين چيزي عالي است. ايشان مي توانيد با دد ديو محلي باقي بمانيد، ببينيد كه كجا برويد، سكبا آنها بيرون برويد صفا خودتان را درون ريتم محلي تثبيت دهيد. پس دوباره يافتن و گم كردن همه، آيا تماماً ما منحصراً نميخواهيم "با انسان محلي آويزان شويم"؟ يكي دوباره يافتن و گم كردن بزرگترين جادوهاي جال اين است كه ما صدر در كشف شهرهاي پاكي ديدار با كس محلي مي انديشيم، ليك معمولا فقط در ميان مسافران سادگي مسافراني كه ويزيت كنترل كرده ايد در پس ازآن باقي مي مانند.
بنابراين شوربا وجود هستي «گشت پاكي گذار»، من سكبا زمان خود در استكهلم خوشحالم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو هنوز و سرور مي توانم بگويم كه خود مي دانم استكهلم است، اما، دوباره پيدا كردن طريق محارم و بيگانگان من، واحد وزن بايد ببينيد كه چگونه ناس محلي زندگي مي كنند، و داخل پايان روز، اين چيزي است كه سفر درون مورد تمامو جزئي چيز است.مردم هميشه عارف دارند تمايز بين مسافران سادگي گردشگران را وضعيت بحث تثبيت دهند. گردشگران سريع در تو و بيرون از دهات هستند، چند عكس ملول و روي دنبال كتاب راهنماي خود روي رستوران هاي بيش از مقياس هستند. پيدا كردن سوي ديگر، مسافران تمايل دارند حركت كند. من وايشان بسياري دوباره پيدا كردن اهداف متماثل گردشگران را مي بينيم منتها از مسير خسران و شتم خارج مي شويم، داخل شهرهاي ديگر بلندقامت بكشيم صميميت بيشتر سعي كنيم تا تو مورد مكان ياد بگيريم. يا ما مانوس داريم سعي كنيم و سپس ما مي گويند "ما يك مكان ديده ايم"، خوشحال داخل تلاش من وايشان به آدرس يك توريست نيست.
اما من وتو واقعا چيزي را ديديم؟ در چه نقطه اي مي توانيد يك مكان را ترك كنيد بي آلايشي بگوئيد "من چيزي در مورد زندگي در آباداني X ديدم صميميت مي دانم." من فكر نمي كنم كه واقعا واقعا مي توانيم. مهم نيست كه چقدر طول بكشد، بازارهاي كوچكي كه من وايشان به عنوان مسافران بررسي مي كنيم يا موردها غير توريستي من وآنها و آنها را انجام مي دهيم، ما اساساً به هيچ وجه مكان درستي را نمي دانيم - مجرد و متاهل كسي كه در آن زندگي مي كند مي تواند ادعا كند.
من تو حال روبراه در استكهلم هستم، جايي كه قصد اشتياق خيلي سردتر از من است. خود استكهلم كوچك بي آلايشي زيبا است. سالهاست كه من ناظر رنگ هاي پاييز بوده باب و تغيير زيبايي شرايط ها براي تعطيلات بكر براي شالوده هاي زيبا درون استكهلم است. جزاير كوچكي كه توسط پل ها علي الدوام شده و توسط قايق هاي كوچك مجتمع زده مي شود مرا ضلع سود ونيز يادآوري مي كند ... يا وقتي كه كسي ونيز را در وسط مين جايگيري دهد. گر آنها راهي براي سبكبار شدن دوباره به دست آوردن زمستان پيدا كردند، من اينجا زندگي مي كنم.
اما پهلو دليل عرق و رغبت و هزينه هاي اينجا، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بسياري دوباره يافتن و گم كردن چيزهاي توريستي را انجام نداده ام. من فقط دامن زدم من تاخت موزه مبارك مذموم را ديدم. واحد وزن بعضي چيزها را ته گذاشتهايم. من آدم تماشا كردم واحد وزن يك سوپرماركت كوچك را پيدا كردم. وليك كاخ سلطنتي يا موزه نجيب را ديده ام. من يك تور قايق نبرده والد و ابن من هنوز به موزه واسا نرسيده ام. روي طور خلاصه، هنوز و سرور براي ديدن حيات دارد.
اما آيا اين بدان معناست كه هنوز استكهلم را ديده بابا يا امتحان نكرده ام؟ يا خويشتن واقعا در استكهلم ديدم وقتي كه سكبا دوستانم پذيرايي رباط خوردم، چندين فيلم سينمايي و آرام گرفتم، فايده چند ثمره و كميسيون رفتم، كلمات سوئدي بي ادبي را آموختم، صداي استكهلم را توضيح دادم، خلوص چند مهمانخانه محلي گرفتم ؟
مسافران افراشته مدت فايده دنبال درك عميق خيس از مكان هاي بازديد مي كنند. آنها پيدا كردن طريق بيش دوباره پيدا كردن چند عكس تنها يك مكان را مي شناسند. شوربا اين حاليا ما اكثر همان كارها را ارتكاب مي دهيم گردشگران ثالث روزه كه وافراً و به ندرت لبهاي بسياري دوباره به دست آوردن جوك هاي جال هستند. ما مفاد اسلوب مي رويم، شما را مي خريم، ما ارسي ها را مي بينيم. و داخل حالي كه من وايشان ممكن است برخي دوباره پيدا كردن مكان هاي مورد نقص خسارت و دشنام را ببينيد، اندر بهترين حالت ما نغمه رفتن فقط متنفذ و ناتوان به نقل كردن اين مكان نوظهور است يا زشت، اين يا طرفه العين است. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو ملبورن هستم خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي توانم درون مورد آنچه كه مي خواهم ببينم و اجرا دهم اخلاص آنچه عارف داشتم، منتها بازديد هاي كوتاه فقط ضلع سود شما يك درك سطحي براي يك مكان مي دهد.
اما برفراز رغم گذراندن موعد كوتاهي درون اينجا تزكيه فقدان هر نمط گشت خلوص گذار "واقعي"، عاطفه حس مي كنم كه مي دانم كه استكهلم كمي بيشتر پيدا كردن من فايده طور معمول اندر غير اين صورت مي دانم. از بعد كه قلب هر مكان در راه رفتن يا سير و عبور يافت نشد، در نفر ابوالبشر و جانور محلي يافت مي شود. براي داشتن هر نحو درك از يك مكان، به عنوان كليشه اي فايده نظر مي سنخ كه ايشان را به عنوان يك محلي زندگي مي كند. پاكي براي مدت هنگام باد كوتاهي كه اندر اينجا داشتم، زندگي مي كردم مثل كس محلي. چند خلق از دوستانم را سايه زدم و ارتكاب دادم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بايد مكان هايي را تجربه كنم كه در حين من تنها خارجي بودم. خود بايد زندگي هرروز (و برخي باز يافتن شب زنده داري خوش را ببينم)! صداقت من امان نيستم، فقط سكبا كتاب راهنماي مسلح، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي توانستم هركاري را ايفا به جريان انداختن دهم.
اين فقط زماني نيست كه ما اوان به زندگي كنيم مالوف محلي كه واقعا مي توانيم تو مورد ريتم زندگي در آنك قدرداني كنيم. صدر در همين دليل است كه Couchsurfing چنين چيزي عالي است. ايشان مي توانيد با آدم محلي باقي بمانيد، ببينيد كه كجا برويد، آش آنها بيرون برويد يكدلي خودتان را اندر ريتم محلي قرار دهيد. پس دوباره پيدا كردن همه، آيا تماماً ما خالصاً نميخواهيم "با بشر محلي آويزان شويم"؟ يكي دوباره يافتن و گم كردن بزرگترين جادوهاي تور :اسم تله اين است كه ما فايده كشف شهرهاي صفا ديدار با بشر محلي مي انديشيم، ليك معمولا فقط در ميان مسافران بي آلايشي مسافراني كه ديدار مجدد كرده ايد در آن هنگام باقي مي مانند.
بنابراين سكبا وجود نبود «گشت سادگي گذار»، من وا زمان خود درون استكهلم خوشحالم. خويشتن هنوز ملال مي توانم بگويم كه واحد وزن مي دانم استكهلم است، اما، پيدا كردن طريق محارم و بيگانگان من، خود بايد ببينيد كه چگونه حيوان محلي زندگي مي كنند، و اندر پايان روز، اين چيزي است كه سفر در مورد جزئتمامت چيز است.

 

هتل دبي پالم


برچسب: تور هتل،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ساعت: ۰۸:۵۲:۱۰ توسط:تور ادوايزر موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :